شعری در ده قسمت

 

سعیده زارع

شعری در ده قسمت

 

١ .

 

من از خیابان شروع نمی‌شوم

خطوط بارانی ِ سفید توست

که عابر می‌کند مرا

و من تمام چراغ‌های قرمز را

با نام تو رد می­کنم...

بی­خیال!

قانون­ها برای شکسته شدن

نوشته می­شوند

و مرا

برای سبز شدن

آفریده­اند!

 

 

٢ .

 

خیابان را رها کن

و آن مردی که خیال می­کنی

بارانیِ سفید است

از ابتدای این کلمات

تو در تصادفی دلخراش / له شده­ای

و من به تناقض رسیده­ام

که چشم­های کداممان

حقیقت را فاش کرد...

دور بزن

دور بزن دور این شعر

من جایی اشتباهی سکوت کرده­ام

تو در اتفاقی

اشتباهی قربانی شدی...

عزیزکم!

باران گرفته است

و مرا در خانه جا­ گذاشته­ای.

 

٣ .

 

ترافیک!

نه

ازاینکه به اتاقم بیایی و در را باز کنی

هراس ندارم

فقط قبل از آمدن تماس بگیر

شاید کمی پیر شده باشم.

اما هنوز گلدان آبی ِ سفالی

در اشتیاق داوودی­های سفید

زنده است

و این همه شلوغی که از خیابان

می­ریزد لای روشنایی­های اتاق

یعنی هنوز

پشت در

رو به انتظار ایستاده­ایم.

 

٤ .

 

بگذار یکباره به دنیا بیایند

و خلاص شوم

تا هر بار توضیح ندهم:

بارانی سفید

بارانی سفید

بارانی سفید!

 

 

٥ .

 

مخاطب !

به سیگار این شاعره فکر نکن

و سل

که حتی ریه­هایش سرفه می­کند

هوای دودی تهران را به خاطر بیاور

و این‌که تمام ما

لااقل یکبار عاشق شده­ایم.

 

 

٦ .

 

یک

دو

سه

چهار و پنج بار هم که بگویم

چشم­هایت را به حقیقت پنهان در خطوط پیشانی­ام

بسته­ای.

عابران پیاده / فقط از کنار هم رد می­شوند

و خیابان

خمیازه تمدن است

که بر دوشمان می­کشیم.

 

٧ .

 

خوب لابد فکر می­کنی

وقتی می­خواهم شعر بگویم

حتما باید باد بیاید

اتاق را ابری کنم

و زیر سیگاری بیاورم

این همه را فکر می­کنی

و چه اشتباهیست

که افتاده­ام در دست های تو

: مخاطبی که مرا به رنگ معشو قه­اش

آویزان کتاب می­کند.

 

٨ .

 

چه حکمتیست نمی­دانم

ریخته ما را در اتومبیلی همگانی

کم و زیادمان می­کند که چه؟

ما عابران خسته­ی یک خیابانیم

و یک شعر در جیب تمام ما زندگی می­کند:

بیچاره آدم­هایی

که فقط از روی خطوط سفید

به آن طرف می­رسند.

 

٩ .

 

جریمه!

حرف تازه­ای در این تابستان نیست

اینکه ترمز کنی

و تازه بفهمی

خیابانِ یک‌طرفه

آدمِ یکطرفه

مخاطبِ یکطرفه!

 

 

١٠ .

 

ده تا

فقط ده تا دوستت دارم

مخاطبی که مرا عاشق می­خواهی.

 

 

٩ / ٤ / ١٣۸٥

 

 برگرفته از مجله اینترنتی شعر وازنا
نظرات 1 + ارسال نظر
نقطه سر خط چهارشنبه 14 آذر 1386 ساعت 15:06 http://ania01.blogfa.com

خب
یک نظر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد